آلبالوی کوچولوی من و بابا

رد پای خدا

  تصویری داشتم خیال میکردم که در ساحل دریا با خدا قدم میزنم .  در آسمان تصویری از زندگی خود دیدم همه جا دو رد پا دیده میشد  یکی از آن من و دیگری جای پای خدا بود. وقتی در آخرین تصویربه روی شنها نگاه کردم دیدم که گاهی فقط یک رد پا می بینم، دریافتم که اینها در سخت ترین مواقع زندگی ام بوده . از خدا پرسیدم :خدایا فرمودی که اگر به تو ایمان آورم هرگز تنهایم نخواهی گذاشت،  پس چرا در سختترین مواقع زندگی رد پایی از تو نمیبینم؟ چرا در آن اوقات رهایم کردی؟ فرمود:فرزند عزیزم تورا دوست دارم و هرگز تنهایت نگذاشته ونخواهم گذاشت. اگر در سختترین اوقات فقط یک رد پا میبینی، آن رد پای من است ...
21 ارديبهشت 1390
1